اما موسیقی این ساختمان، خاص خودش است و خیلی از آدمها بلد نیستند آن را بنوازند: موسیقی باران.
راستش را بخواهی اولش این یک ساختمان معمولی بود و مثل همه ساختمانها نیاز به ناودان داشت تا آب باران روی پشتبامش جمع نشود و سقفش را خراب نکند. آنوقت سه هنرمندی که میخواستند برایش ناودان بگذارند، «آنت پل»، «کریستف رابْنِر» و «انده تِمْپِل» به این فکر افتادند که بهجای کار گذاشتن ناودانهای معمولی، لولههایی کار بگذارند که موسیقی باران بنوازند.
درست است که موسیقی باران گاهی خیلی منظم نیست، بهخصوص زمانی که تازه شروع به باریدن میکند، اما همان ضرباهنگ نامنظمش هم خوشایند است، چه برسد به زمانی که منظم میبارد و صدایش به آدم آرامش میدهد. بیدلیل نیست که در بیشتر موسیقیهایی که برای تجربهی احساس آرامش درست شدهاند، از صدای باران هم استفاده شده.
خلاصه اینکه این هنرمندها اول شیب پشتبام را طوری طراحی کردند که آب باران را بهطرف دیوارهی نمای ساختمان و دهانهی این لولهها هدایت کند. این لولهها را هم با طولهای مختلف و قطرهای مختلف ساختند و روی بدنهی آنها در ارتفاعهای مختلف سوراخهایی تعبیه کردند تا وقتی آب در این لولهها بهجریان میافتد مثل باران بیرون بریزد و صداهای متنوع و متفاوتی بهوجود بیاورد. سر بعضی از این لولهها را هم بهشکل شیپور ساختند تا آب باران را بیشتر جمع کنند یا آب را طوری در لولهها هدایت کنند که صدای خوشایندتری بهوجود بیاید.
در ضمن این سه هنرمند تصمیم گرفتند نمای این ساختمان را هم بهشکلی رنگآمیزی کنند که بینندههایش را به یاد آب بیندازد و اینطوری با موسیقی این ساختمان هماهنگی پیدا کند. حالا مجموعهی رنگها و لولههای نما، آن را به یک ساختمان متفاوت تبدیل کرده و حال و هوای خاصی به فضای اطرافش داده. هرچند شهری که این ساختمان در آن ساخته شده، دِرْسْدِن در آلمان، بهخاطر توجهش به محیط زیست معروف است و در آن تعداد خانهها و ساختمانهایی که بهشکل متفاوتی ساخته شدهاند، کم و استثنا نیستند؛ اما این ساختمان هم همیشه مورد توجه رهگذرها و مسافرها و گردشگرها قرار میگیرد. بهخصوص که حتی زمانی که هوا آفتابی است هم میتوانند در فضای باز جلوی ساختمان بنشینند و از صدای موسیقی بارانی که با ریختن آب در لولهها بهوجود میآید، لذت ببرند.